چرا شعری نفرستادم
"چرا شعری نفرستادم"
باد از سوی دریا میآید.
خانهای که دیگر در آن نیستیم
و سایهی زیباترین کاج
آن سوی ممنوعترین پنجره...
در این دنیا یک نفر هست که میتوانستم
تمامی این اشعار را برایش بفرستم
اما چه؟
بگذار لبها لبخندی تلخ بگشایند
و قلب من یک بار دیگر بلرزد.
1963
آنا آخماتووا، ترجمهی احمد پوری، نشر چشمه
این دنیا یک نفر هست که میتوانستم
تمامی این اشعار را برایش بفرستم....
شعر فوق العاده اي را انتخاب كردي...
0 Comments:
Post a Comment
<< Home