Wednesday, June 26, 2013

من‌ام که می‌مانم...

غیبت فقط در اثر دیگری می‌تواند وجود داشته باشد: دیگری است که می‌رود، من‌ام که می‌مانم. او در حال جدایی ابدی، در سفر است. من، منِ عاشق، کارم به‌عکس اوست: ساکنم، بی‌جنب‌وجوش، هروقت بخواهیدم در دسترسم: بلاتکلیف و میخ‌کوب، مانند بسته‌ای مانده در گوشه‌ای فراموش‌شده در ایستگاه راه‌آهن...
رولان بارت، «پروست و من»، ترجمه‌ی احمد اخوت 

0 Comments:

Post a Comment

<< Home

Monday, June 10, 2013

در هر دو صورت بدبخت می‌شویم!



این یک روایت قدیمی است که هیچ ربطی به انتخابات ندارد!
مردی روستایی دو دختر داشت که یکی را به کشاورزی شوهر داد و دیگری را به یک آجرپز. پس از شش ماه زنش را فرستاد تا حالی از هر دو دختر بگیرد. دختر اولی راضی بود. فقط گفت: «اگر باران نبارد همه‌ی محصول شوهرم خراب می‌شود و بدبخت می‌شویم». دختر دومی هم راضی بود. فقط گفت:‌«اگر باران ببارد آجرهایی که شوهرم پخته خشک نمی‌شود و بدبخت می‌شویم.» زن به روستایشان برگشت و به شوهر گفت:‌ «آسوده باش مرد. چه باران ببارد و چه باران نبارد ما در هر دو صورت بدبخت می‌شویم!»

روایت از دوست عزیزم الف.

0 Comments:

Post a Comment

<< Home

Tuesday, June 04, 2013

داستان «سه‌شنبه‌ی آخر سال» از من در رادیو کوچه

داستان «سه‌شنبه‌ی آخر سال» از من، از مجموعه داستان «کتابت بهار»
با تهیه و اجرای خانم شهره شعشعانی
در رادیو کوچه

0 Comments:

Post a Comment

<< Home

Monday, June 03, 2013

نقد خانم نیلوفر دهنی بر رمان «داستان زرتشت» در رادیو بین‌المللی فرانسه

نقد خانم نیلوفر دهنی بر رمان «داستان زرتشت» من در سایت رادیو بین‌المللی فرانسه

اسرار داستان زرتشت

نوشتۀ نیلوفر دُهنی








قصه‌های قدیمی باید هر چند سال یک بار دوباره گفته شوند، به زبانی تازه، با نگاهی امروزی؛ تا آنهایی که با متون قدیمی ارتباط برقرار نمی‌کنند یا به آن دسترسی ندارند یا از آن بی‌خبر هستند، این قصه‌ها را از آدم‌های هم‌نسل خودشان بشنوند.
مهدی مرعشی، داستان‌نویس ایرانی، جز آنکه قصه‌های خودش را نوشته است، با چنین نگاهی از بازنویسی داستان‌های قدیمی یا روایت قصه‌های کهن هم غافل نیست. او بازآفرینی و ساده‌نویسی و نقل دوباره متون کهن به زبانی امروزین را وظیفه هرکسی می‌داند که توان روایت و نقل ادبیات کهن را دارد.
این نویسنده «داستان زرتشت» را به نظر می‌رسد با همین هدف نوشته است. پیش از این نیز «سمک عیار» از او منتشر شده بود که داستان این شخصیت را که خودش «دن کیشوت فارسی» می‌داند، بازآفرینی کرده است و این بار در رمان «داستان زرتشت» به زندگی یک شخصیت تاریخی و تأثیرگذار و حتی از دید عده‌ای، «مقدس» پرداخته و آن را روایت کرده است... (ادامه)

 

0 Comments:

Post a Comment

<< Home

Azadegi مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

سایت