Saturday, January 24, 2009

باز هم نفس‌تنگ

+
یک خبر








مهران بقايي
دیگی که هیچگاه برای ما نجوشید ...
22 février 2009, 17:34:58


مهدی ربی
جناب مرعشی تبریک دارم کتابت را می خوانم و امیدوارم ببینمت
31 janvier 2009, 10:07:2

0 Comments:

Post a Comment

<< Home

Wednesday, January 14, 2009

نفس‌تنگ در فرهنگ آشتی


معرفی "نفس‌تنگ" در روزنامه‌ی فرهنگ آشتی

0 Comments:

Post a Comment

<< Home

Tuesday, January 06, 2009

نفس‌تنگ


سال 1382 بود به گمانم که نفس‌تنگ آماده‌ی چاپ شد و تازه اول ماجرا شد که نمی‌خواهم مکرر کنم. دو روز پیش با نشر چشمه تماس گرفتم ببینم بالاخره مجوز صادر شده که گفتند چاپ شده و ... هنوز خودم کتاب را ندیده‌ام. دوست خوبم ماهزاده‌ی امیری نویسنده‌ی مجموعه داستان "ماه سربی" ساعتی پیش تماس گرفت و گفت حسین جاوید کتاب را گرفته و در سایتش با آدرس جدید معرفی کرده. ممنونم از لطفش و از آن‌جا که خودم هنوز کتاب را ندیده‌ام عین مطلب حسین عزیز را می‌آورم:

نفس‌تنگ مهدی‌مرعشی نشر چشمه، ۷۳ صفحه، ۱۷۰۰ تومانلذت دیدن کتاب یک دوست روی پیش‌خوان کتاب‌فروشی لذت نابی‌ست. این لذت را دو، سه روز پیش در کتاب‌فروشی نشر چمشه دوباره تجربه کردم. «مهدی مرعشی» عزیز سال‌هاست که داستان‌ می‌نویسد و انصافن هم داستان‌های‌اش داستان‌های خوبی‌ست. «نفس‌تنگ» را از چند سال پیش آماده‌ی نشر داشت اما آن‌قدر مشکلات و دردسرها پیش آمد که انتشارش تا به ام‌روز به تعویق افتاد. «نفس‌تنگ» نه داستان کوتاه دارد که هیچ یک بیش از ده‌ صفحه نیستند. دیگر لابد خودتان می‌دانید که نشر چشمه «هر» مجموعه‌داستانی را منتشر نمی‌کند و در این چند سال غالب کارهایی که در حوزه‌ی داستان منتشر کرده است خواندنی بوده‌اند. «نفس‌تنگ» نیز از این قاعده مستثنا نیست
.
یوسف عزیز یار غار این سال‌ها هم از نفس‌تنگ نوشته و از آن سال‌ها. فقط می‌توانم لینک بدهم (این‌جا). سارا که خواند گفت از این مطلب یوسف گریه‌اش گرفته ! از همه‌ی دوستانم ممنونم و منتظر نقدهاتان می‌مانم. شوق دیدن‌اش را مدت‌ها بود از دست داده بودم. بس که از سال 1385 پشت خط تلفن ارشاد و مجوز ماندم خسته بودم. حتی برای به چاپ سپردن کتاب‌های بعدی هم حوصله‌ای نمانده بود. منتظرم بعد از تعطیلی ببینم‌اش. شاید شوقی مانده باشد هنوز...



nooshan
کتاب نفس تنگ . کتابی که باید خواند وآموخت . خوشحالم که با همکاری به این زیبا قلمی کار میکنم.
با آرزوی چاپ دیگر کتابهایتان
و تبریک بابت چاپ چنین کتابی.

16 janvier 2009, 09:38:00


مسعود لقمان
مهدی جان درود
بخوانش:
http://rouznamak.blogfa.com/post-430.aspx
13 janvier 2009, 06:37:20


مسعود لقمان
درود مهدی جان
خوشحالم که دوست فرهیخته چنان شما یافته‌ام.
من نیز چاپ کتابت را پس از آنهمه خون دل خوردن شادباش می‌گم.
بقول فردوسی بزرگ:
دلت شاد باد و تنت بی‌گزند
11 janvier 2009, 12:16:50


مهران بقايي
سلام مبارك است براي خواندنش لحطه شماري مي كنم / به روزم با شوق
7 janvier 2009, 17:56:18


محمد
سلام مهدی جان
یک لذت بزرگتر هم این است که با چندهزار کیلومتر فاصله اولین کسی باشی که برای تبریک کتاب دوستت یادداشت می گذاری. خیلی خیلی خوشحال شدم. می دانم چقدر برایش خون دل خورده ای . چیزهایی هستند که ما برایشان زندگی می کنیم، داستان نوشتن برای تو به نظرم از همین راسته است.
برایت تمام چیزهای خوب دنیا را آرزو می کنم و تمام موفقیت هایی که دنبالشان هستی.
6 janvier 2009, 16:34:18



0 Comments:

Post a Comment

<< Home

Azadegi مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

سایت