Friday, July 21, 2006

هرگز ما چنان آزاد نبودیم

سارتر گزارشی از جشن خیابانی مردم را با عنوان "گشت و گذار در پاریس" در روزنامه‌ی "کمبا" به سردبیری آلبر کامو منتشر کرد. ماه بعد مقاله‌ای بسیار زیبا با عنوان "جمهوری سکوت" در نخستین شماره‌ قانونی (شماره‌ی بیست مسلسل) نشریه‌ی نامه‌های فرانسوی منتشر کرد که در جلد سوم وضعیت‌ها باز چاپ شد: هرگز ما چنان آزاد نبودیم که در دوران اشغال آلمانی‌ها

به نقل از: بابک احمدی، سارتر که می‌نوشت، نشر مرکز

0 Comments:

Post a Comment

<< Home

Sunday, July 02, 2006

همین‌جوری‌هاست دیگر

همین‌جوری‌هاست که می‌بینی همه چیز شده مثل جهنم ایرانی‌ها! یعنی یا به عادت هرروزه برق نیست یا اگر هم هست آن قدر نوسان دارد که دیگر نمی ‌شود اعتبار کرد که این یکی تغذیه هم نسوزد یا این‌که تلفن منطقه قطع است و قرار است کابل‌ها مثلا زمینی بشود و این یعنی یکی دوماه قطعی وجالب‌تر این که بعدا که قبض با آن رقم وحشتناکش آمد می‌بینی در پرینت تماس‌ها، کلی شماره موبایل وشهرستان است که همه این تماس‌ها هم در روزهایی بوده که تلفن اصلا وجود خارجی نداشته و باز هم از جمله دلایل موجهه این‌که از تعدد کاربر در خانه نمی‌شود پشت کامپیوتر نشست یا آن حال نوشتن هم که بوده‌ تمام شده و سرعت اینترنت را هم که اضافه کنی و... تازه از گرمای هوا در ساعت یک بعداز ظهر آن هم بدون برق ننوشتم و... خلاص! این می‌شود که لینک وبلاگ هی پایین می‌‌رود... هی پایین می‌رود... هی پایین می‌رود... هی... بگذریم
اما بالاخره مجموعه داستان "نفس‌تنگ" (به فتح اول و دوم و سکون سیمی!) صاحب ناشر شده و هم‌اکنون دارد مراحل اولیه را طی می‌کند. اما این را که کی کار تمام بشود و یا اصلا درآخر کار چه بشود من نمی‌دانم. ببخشید! این الباقی را هم که نوشتم ببخشید. باقی بقای شما

0 Comments:

Post a Comment

<< Home

Azadegi مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

سایت