دوری
دوری
هنوز ترکت نکرده
در من میآیی، بلورین،
لرزان،
یا ناراحت، از زخمی که بر توزدهام
یا سرشار از عشقی که به تو دارم،
چون زمانی که چشم میبندی بر
هدیهی زندگی که بیدرنگ به تو بخشیده ام.
عشق من،
ما همدیگر را تشنه یافتیم
و سرکشیدیم هر آنچه که آب بود و خون،
ما همدیگر را گرسنه یافتیم
و یکدیگر را به دندان کشیدیم،
آنگونه که آتش میکند
و زخم بر تنمان میگذارد.
اما در انتظار من بمان،
شیرینی خود را برایم نگهدار.
من نیز به تو
گل سرخی خواهم داد.
پابلو نرودا، هوا را از من بگیر خندهات را نه!، ترجمهی احمد پوری، نشر چشمه
gahi fekr mikonam vaghti kassi hast ke in sheer ha misorayad pass behtere edame bedam chon kalamat hasstan...
sala mehdi jan.eradatmandam.kheili salam beresoon va bache ha ro beresoon.chakerim.
چهارمین نشریه اینترنتی کافه داستان منتشر شد.
گاه و بیگاه فرو می شوی
در چاه خاموشی ات
در ژرفای خشم پرغرورت
و چون باز می گردی
نمی توانی حتی اندکی
از آنچه در آنجا یافته ای
با خود بیاوری
پابلو نرودا
شاد و پیروز باشید!
انتخاب زیبایی است ... این کتاب نرودا را خوانده ام . از بابت این شعر سپاسگزارم .
شاداب باشید !
نورا موسوی نیا
شعرهای نرودا همیشه پر از خاطره هاست...
0 Comments:
Post a Comment
<< Home