درست در ساعت سهی نیمه شب
بعضی داستانها سر بهزیرند...
in ham neshanie man.
علیرضای عزیزم . سپاس از تو . کاش نشانی کامل تری از خودت بگذاری
dar zemn kheyli khoobe ke az rss estefade mikonid.
kamtar webloge irani hast ke az rss estefade mikone. va in jaye tashakor dare az shoma.
weblogetoon ro dar barnameye rss khodam import kardam.
man hamoon alireza ye ghabli hastam.
baz ham movafagh bashid.
kootah dastanetan ra khandam.
jaleb va khandani bood.
movafagh bashid.
خواندم. با تصویر ها که ساختید راه افتادم تا آن سر سال های دور.دنیای غریبی ست.سخت و بی رحم.با این همه خوب است که شما هنوز می نویسید و خوب است که من می توانم بخوانم.از تصویر یک پل روی یک کاغذ بیشتر از همه لذت بردم. می دانید شاید به این خاطر که من هم با این خیالات کاغذی زندگی می کنم.خب آدم ها حق دارند زندگی کنند.مگر نه؟
دارم داستانتونو میخونم..خیلی قشنگه.. خواستم منم تو سال نو اول شم بعد برم آفلاین بقیهشو بخونم
0 Comments:
Post a Comment
<< Home