مرگ خواهد آمد و با چشمان تو خواهد نگریست
مرگ خواهد آمد و با چشمان تو خواهد نگریست
این مرگی که همراه ماست
از بام تا شام، بیخواب
گنگ، همچون ندامتی کهنه
یا عادتی مهمل
چشمانت
کلامی بیهوده خواهند بود
فریادی خاموش، و سکوتی
اینگونه میبینیشان هر بامداد
آنگاه که تنها بر خود خم میشوی
در آینه
آه، ای امید عزیز
ما نیز آنروز خواهیم دانست
که هستی و نیستی تویی
مرگ هر کسی را به چشمی مینگرد
مرگ خواهد آمد و با چشمان تو خواهد نگریست
همچون ترکگفتن عادتی
همچون نگریستن بازپیدایی چهره ای مرده در آینه
هم چون گوش سپردن به لبی فروبسته
خواهد بود
فرو خواهیم شد، لب فروبسته، در گرداب
چزاره پاوزه، گزینهی شعرها، ترجمهی کاظم فرهادی- فرهاد خردمند، نشر چشمه،1371
ممنون از سلیقه ی خوبت
0 Comments:
Post a Comment
<< Home